جوان آنلاین: شامگاه جمعه، ۱۸ مهرماه، مردی ۳۰ ساله به نام فرشاد به کلانتری ۱۲۸ تهران نو مراجعه کرد و گفت: «چند ماه پیش در یکی از شهرهای استان لرستان مرتکب قتل شدم و اکنون تصمیم گرفتهام خودم را به پلیس معرفی کنم.»
قتل در کوهدشت
با اعتراف مرد جوان، تحقیقات پلیسی آغاز شد. مأموران در بررسیهای اولیه دریافتند که حدود چهار ماه پیش در شهرستان کوهدشت استان لرستان، میان دو همسایه درگیری رخ داده و در جریان آن، یکی از آنها با ضربات چاقو به قتل رسیده است.
عامل این قتل که فرشاد نام دارد، پس از ارتکاب جرم از محل متواری شده و تحت تعقیب پلیس قرار گرفته بود. مأموران دریافتند پسر جوان همان قاتل همسایه است که تصمیم گرفته خودش را به پلیس معرفی کند.
با به دست آمدن این اطلاعات، مأموران کلانتری موضوع را به قاضی اختیاری، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران گزارش دادند و متهم بلافاصله بازداشت شد. صبح دیروز، فرشاد در حالی که دست و پایش با غل و زنجیر بسته شده بود، به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد. او در بازجوییهای اولیه با ابراز پشیمانی به ارتکاب قتل اعتراف کرد. با توجه به اینکه حادثه خونین در استان لرستان رخ داده بود، بازپرس پرونده پس از صدور قرار عدم صلاحیت، دستور داد متهم برای ادامه تحقیقات به شهر محل وقوع جرم منتقل شود. تحقیقات در اینباره همچنان ادامه دارد.
گفتوگو با متهم/ مست بودم
متهم که مردی ۳۰ ساله، کشاورز و دامدار است، در شهرستان کوهدشت زندگی میکند. او در گفتوگو با خبرنگار ما تأکید کرد که تاکنون هیچ سابقه کیفری نداشته و درگیریهای خانوادگی و مصرف مشروبات الکلی، او را به سمت جنایتی سوق داده که حالا از آن پشیمان است.
فرشاد، سابقه داری؟
نه، من هیچ سابقهای ندارم.
به موادمخدر اعتیاد داری؟
معتاد هم نیستم.
به چه جرمی بازداشت شدهای؟
به جرم قتل یکی از همسایههایمان در شهرستان.
پس اهل تهران نیستی؟
نه، اهل کوهدشت هستم. همراه خانوادهام در همانجا زندگی میکردم. ما کشاورز و دامدار هستیم.
اختلافتان بر سر چه بود؟
موضوع آبیاری زمینهای کشاورزی. هرچند وقت یکبار با هم مشاجره و درگیری داشتیم. البته معمولاً با پادرمیانی ریشسفیدها و همسایههای دیگر درگیری ختم به خیر میشد.
به همین دلیل مرتکب قتل شدی؟
بله، اما قصد قتل نداشتم.
درگیری شما در چه تاریخی اتفاق افتاد؟
اواسط خردادماه امسال بود.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
آن روز من بیرون بودم و وقتی به خانه برگشتم، دیدم خانواده ما با همسایه درگیر شدهاند. خیلی عصبانی شدم. از طرفی هم مشروب خورده بودم و حالت عادی نداشتم. چاقویی از آشپزخانه برداشتم و بیرون رفتم. مادرم تلاش کرد مانعم شود، اما نشد.
بعد چه شد؟
به کوچه رفتم و با مرد همسایه که همسنوسال خودم بود، درگیر شدم. قصد قتل نداشتم، فقط میخواستم او را بترسانم، برای همین چند بار چاقو را به سمتش پرت کردم. یکی از ضربات به او خورد و نقش بر زمین شد. فکر میکردم فقط زخمی شده، اما بعداً فهمیدم جانش را از دست داده است.
بعد از قتل چه کردی؟
از ترس فرار کردم. یکی، دو روز در شهرهای مختلف چرخیدم. بعد به تهران آمدم و در خانه یکی از دوستانم مخفی شدم. او خبر نداشت من قاتل فراری هستم. در این مدت از خانه بیرون نمیرفتم. هر شب کابوس میدیدم و عذابوجدان داشتم.
چه شد که تصمیم گرفتی خودت را معرفی کنی؟
خسته شده بودم. میخواستم برگردم و خودم را معرفی کنم، اما میترسیدم خانواده مقتول بلایی سرم بیاورند تا اینکه فهمیدم پلیس قصد دارد پدر و مادرم را به جرم فراری دادن من بازداشت کند. این را تلفنی از یکی از دوستانم شنیدم. برای اینکه آنها گرفتار نشوند به کلانتری تهران نو رفتم و خودم را معرفی کردم. البته عذابوجدان در این چهار ماه مرا خیلی اذیت میکرد و خسته شده بودم.
حالا چه احساسی داری؟
خیلی پشیمانم. من قصد قتل نداشتم. روز حادثه مست بودم و کنترل رفتارم را نداشتم. امیدوارم اولیای دم مرا ببخشند. واقعاً نمیخواستم کسی را بکشم.